گزارشهای ما از فاجعه کوی دانشگاه را مرور کنید. با گذشت یکسال از این حادثه ی شوم و انتشار فیلمهای مربوطه، هنوز ابعاد بسیاری از این جنایت پوشیده مانده است. این جنایت ربطی به انتخابات و تقلب ندارد. لطفا فارغ از گرایشات سیاسی به این موضوع بپردازید.
شما متهم به اقدام علیه امنیت ملی هستید. از خود دفاع کنید...
در حالی که چند روز بیشتر به سالگرد فاجعه هجوم لباس شخصی ها به دانشکده فنی در 24 خرداد 88 و حمله وحشیانه نیروهای انتظامی به کوی دانشگاه تهران در بامداد 25 خرداد 88 نمانده است، ریاست دانشگاه تهران نشان داد که در ایجاد فضای رعب و وحشت در بین دانشجوها اصرار دارد. در زمانی که نیروهای انتطامی و لباس شخصی از رسوایی های گذشته میترسند، نگهبانان بیچاره دانشگاه باید جور آنها را بکشند. این روزها گویی آقایان برای دریافت نشان افتخار «ضرب و شتم دانشجو» از هم سبقت میگیرند. از فردی که با سابقه نظامی و امنیتی به دانشگاه آمده جز این نمیتوان اننتظار داشت که برای دریافت مدال افتخار با دانشجو بجنگد. دانشگاه این اتفاقات شوم را به خاطر خواهد سپرد به امید آنکه روزی مسببین آن را به زباله دان تاریخ بسپارد.
برای مشاهده ویدئوی مربوطه باید از فیلتر شکن استفاده کنید. آدرس لینک ویدئو در یوتیوب: http://www.youtube.com/watch?v=0d9ayq86h_g&
قصد داشتیم ویدئویی که توسط شبکه بی بی سی پخش شد را اینجا قرار دهیم که متاسفانه امکانش را نداریم. توصیه میکنیم آن فیلم را در سایت یوتیوب یا سایتهای مشابه پیدا کرده، مشاهده و با گزارشهای ما از آن فاجعه مقایسه کنید.
بررسی ابعاد گوناگون تاریخی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، علمی، فرهنگی، هنری، ادبی، بی ادبی(!)، و غیره ی حادثه ی طبیعی(!) 25 خرداد سال 1388 کوی دانشگاه تهران، توسط جمعی از دانشجویان.
اخطار: کلیه مطالب این سایت واقعی است!
(واقعی بودن نوشته ها از ما، باور کردن و نکردنش با شما!)
یکشنبه شب، اعتراضات دانشجویی نسبت به وضع موجود کشور (اعم از انتخابات و غیره) همانند شب گذشته، در کوی دانشگاه تهران ادامه دارد. از ابتدای شب، نیروی انتظامی -که به لباسهای ضدشورش و انواع ابزارآلات مجهز است- با پرتاب انواع و اقسام گازهای فلفل و اشک آور و با شلیک گلوله های ساچمه ای، تلاش میکند تا دانشجویان را متفرق ساخته و از بروز این اعتراضات به خیابانهای اطراف جلوگیری کند. بر خلاف شب گذشته -که خیابان امیرآباد در اختیار دانشجویان بود- نیروهای ضدشورش با محاصره کامل منطقه، مانع پیشروی دانشجویان به داخل خیابان شده اند. با وجود زخمی و مجروح شدن بعضی از دانشجویان، اعتراضات همچنان ادامه دارد. دانشجویان برای مقاومت در برابر گازهای اشک آور، در اکثر مناطق کوی آتش درست کرده اند. در طول خیابان، بین دانشجویان داخل کوی و نیروهای انتظامی و لباس شخصی حاضر در خیابان، درگیریهای پراکنده ای به چشم میخورد اما درب اصلی کوی، شاهد شدیدترین درگیری است. یک طرف یگان ویژه با لباس ضدشورش (سوسکی)، سپر، باتوم، اشک آور و انواع سلاح، و طرف دیگر دانشجویان با سنگ و گهگاهی کوکتل مولوتف! البته سربازهای یگان ویژه همراه با لباس شخصیها سنگ هم پرتاب میکنند. هر از گاهی یگان ویژه –که در جاهای مختلفی مثل ابتدای کوچه ی پایین دانشکده تربیت بدنی موضع گرفته- دانشجویان را به داخل کوی عقب میراند اما پس از مدتی دوباره به موضع قبلی خود برمیگردد. داشنجویان سعی دارند با ایجاد مانع و سنگربندی، از پیشروی یگان ویژه جلوگیری کنند. با شدت گرفتن درگیری، از ایستگاههای اتوبوس جلوی درب اصلی گرفته تا خرت و پرت های ساختمان در حال ساخت مسجد کوی، مثل آهن پاره ها و فرغون و تخته های چوب و نیز یک کانکس و حتی یک خاور (مینی کامیون) داخل کوی، برای ایجاد مانع و سنگر و تدارک آتش استفاده میشود. شدت گازهای اشک آور به حدی است که حتی داخل ساختمانها هم نمیتوان به راحتی نفس کشید. از در پشتی کوی خبر میرسد که تعداد زیادی موتورسوار در کوچه های اطراف موضع گرفته اند. ساعت حدود دو و نیم یا سه بامداد دوشنبه 25خرداد88، یگان ویژه به همراه لباس شخصیها (برخی از آنها کلاه خود و باتوم و سپر دارند و برخی دیگر چوب و چماق و میله و زنجیر و ...) از همه طرف به داخل کوی حمله میکنند و در مدت بسیار کوتاهی کل کوی را به تصرف خود در می آورند. هر کس را که در محوطه است با بیرحمانه ترین روشها کتک میزنند. به داخل ساختمانها یورش میبرند و شیشیه ها و درهای اتاقها را میشکنند و دانشجویان داخل اتاقها را نیز با ضرب باتوم و فحش و لگد بیرون می آورند. حدود 150 الی 200 نفر را بازداشت میکنند. حدود 100نفر را با اتوبوس به مرکز مواد مخدر شاپور و حدود 50نفر را با دو دستگاه مینی بوس به زیرزمین وزارت کشور منتقل میکنند. تعداد نامعلوم دیگری را نیز به زندان اوین میبرند. پس از 24ساعت، بامداد سه شنبه 26خرداد88، پس از آزار و اذیت دانشجویان و تشکیل پرونده با اتهام اقدام علیه امنیت ملی برای آنها، اکثر ایشان را به قول معروف وِِل (یا آزاد؟) میکنند و با دو دستگاه اتوبوس به کوی دانشگاه که به ویرانه ای تبدیل شده برمیگردانند و بقیه را در زندان اوین نگاه میدارند.